هو الشهید
سلام به پیشنهاد یکی از دوستان امسال در مسجدی قدیمی سابقه دار از مساجد شهر مبارکمان قزوین برای گروهی دبیرستانی شدم مربی....
حالا داستان این که چرا مسجدی که 35 سال است کانون دارد و 35 سال است هر هفته مراسم بازدید از خانواده شهدا دارد و زمانی کانون برتر کشور انتخاب شده وضعش به این روز افتاده که این سراپا تقصیر بشوم مربی دبیرستانی های بیچاره بماند
...
..
.
داستان ها دارد این شروع کار ما که مجالش نیس شاید روزی بخشی از آن را گفتم
اما خلاصه مطلب اینکه تصمیم گرفتیم برای این بیچاره ها طرحی با عنوان طرح تربیت مدیر فرهنگی برنامه ریزی و اجرا کردیم
دو ماه تابستان که فرصت سر زدن به این وبلاگ رو نداشتم و میبیند چقدر خاک خورده علتش این بود که عرض شد
..
..
.امیدوارم بتونم گزارش طرح و گزارش تک تک جلسات و موضوعات مطرح شده و همچنین مشکلات و ضعف های کار رو بیان کنم تا شاید اهل خبره ای وبلاگ مار و دید و در ادامه این طرح به ما کمک فکری داد
خلاصه راحت بگم گنده تر از دهانمان لقمه برداشتیم
اگه میتونید کمک کنید یا دهان مارو باز کنید یا لقمه را برایمان بجوید
ممنون و متشکر
حسین الهی
